تولید ناخالص داخلی(Gross Domestic Product - GDP)
تولید ناخالص داخلی مهمترین متغیری است که در تجزیه و تحلیلها و ارزیابیهای اقتصاد کلان از آن استفاده میشود و برابر با: کل ارزش محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی کشور در دورهٔ زمانی معین (سالانه یا فصلی) است. درواقع، تولید ناخالص داخلی یک متغیر است که عدد آن نشاندهندهٔ مقدار جریان کالا و خدمات، در یک دورهٔ زمانی مشخص (عموماً یک سال) است. تحلیل تولید ناخالص داخلی مطالب فراوانی را دربارهٔ اینکه چگونه استاندارد زندگی در یک اقتصاد تغییر میکند آشکار میسازد؛ از این رو رایجترین شاخصی است که برای اندازهگیری رفاه یک جامعه و مقایسه آن با سایر جوامع توسط اقتصاددانان به کار گرفته میشود.
تعریف استاندارد تولید ناخالص داخلی عبارت است از: ارزش بازاری (ارزش پولی) تمامی کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل مرزهای یک کشور طی دورهٔ زمانی خاص.
بررسی هر یک از عبارتهای این تعریف به ما نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی دقیقاً چه چیزی را دربر میگیرد:
تولید ناخالص داخلی میتواند انواع کالاهای مشهود (مانند خوراکیها، پوشاک، خودرو) و کالاهای نامشهود یا خدمات (مانند آرایشگاه، خشکشویی، معاینه پزشک) را دربر گیرد. نه به این معنا که تمامی کالاهای موجود در اقتصاد در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد میشوند. بلکه هر نوع کالا و خدمتی به شرط داشتن چند ویژگی خاص میتواند در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد شود. برای مثال، کالاهایی که به شکل غیرقانونی تولید و مبادله میشوند (مانند مواد مخدر)، کالاهای دست دوم، اوراق بهاداری که در بازارهای مالی خرید و فروش میشوند، فعالیت خانمهای خانهدار و… هیچکدام در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد نمیشوند. اینکه یک کالا، باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا آنرا در تولید ناخالص داخلی وارد کنیم در بندهای آتی تشریح میشود.
در اقتصاد کالاها و خدمات به دو دسته کلی تقسیم میشوند: یکی کالاها و خدمات واسطهای و دیگری کالاها و خدمات نهایی. کالای واسطهای کالایی است که در فرایند تولید قرار میگرد و تبدیل به کالا یا خدمت نهایی میشود. کالاها و خدمات نهایی، دیگر در فرایند تولید قرار نمیگیرند و مستقیماً برای استفاده به دست خریدار میرسند. در محاسبه تولید ناخالص داخلی تنها کالاها و خدمات نهایی وارد میشوند و کالا و خدمات واسطهای محاسبه نمیگردند. برای مثال کتاب که یک کالای نهایی است در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد میشود؛ اما ارزش کاغذی که برای ساخت این کتاب از آن استفاده شده در تولید ناخالص داخلی نمیآید. دلیل این کار روشن است زیرا ارزش کالای واسطه در ارزش کالای نهایی وجود دارد. جمع ارزش کاغذ با ارزش کتاب باعث دوبارهشماری میشود.
اگر کالایی تولید شود و به جای آنکه مورد استفاده قرار گیرد، جهت استفاده یا فروش در آینده، ذخیره و به موجودی انبار اضافه شود. آن را کالایی نهایی در نظر گرفته و به عنوان سرمایهگذاری در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد میکنیم. به عبارت دیگر، افزایش موجودی انبار باعث افزایش تولید ناخالص داخلی و کاهش موجودی انبار باعث کاهش تولید ناخالص داخلی میشود.
همانطور که گفته شد در تولید ناخالص داخلی کالاها و خدمات بسیار گوناگونی با ارزشهای متفاوت در یک شاخص واحد باهم جمع میشوند. برای اینکه بتوانیم ارزش کالاهای گوناگون را نسبت به هم بسنجیم و همچنین آنها را باهم جمع کنیم. باید ارزش بازاری آنها را در نظر بگیریم. منظور از ارزش بازاری همان قیمتی است که کالاها و خدمات با آن مبادله میشوند؛ بنابراین تولید ناخالص داخلی شامل کالاها و خدمات نهایی میشود که در بازارهای رسمی مبادله میشوند. در نتیجه، مواردی از قبیل کالاها و خدمات غیرقانونی (مانند مواد مخدر) یا کالاها و خدماتی که توسط خانوارها تولید و مصرف میشوند؛ از آنجا که در بازارهای رسمی مبادله نمیشود در تولید ناخالص داخلی نیز محاسبه نخواهند شد. برای این اصل ضربالمثل مشهوری را بکار میبرند: اگر آقای اسمیت با آشپز خود ازدواج کند، تولید ناخالص داخلی کاهش مییابد!!. البته برای این اصل استثناهایی هم وجود دارد؛ یعنی کالاها و خدماتی هستند که در بازار خرید و فروش نمیشوند و در نتیجه فاقد ارزش بازاری (قیمت مبادله ایی) هستند اما باید آنها را در تولید ناخالص داخلی حساب کنیم. مانند معادل اجاره بها برای افرادی که در خانههای شخصی خود زندگی میکنند یا خدماتی که دولت به شهروندان ارائه میکند (مانند خدمات پلیس، آتشنشانی نمایندگان مجلس و…) یا خود مصرفی کشاورزان یا کارمزد احتسابی بانکها. برای محاسبه این کالاها در تولید ناخالص داخلی باید برآورد یا معادل ارزش آنها (ارزش ضمنی یا هم سنگ آنها) را در نظر بگیریم. برای مثال کسانی که خانه ایی را اجاره میکنند، درواقع، خدمات آن خانه را از مالکش خریداری کردهاند. حال اگر فردی ساکن در خانه شخصی خود باشد، فرض میکنیم که خانه اش را به خودش اجاره داده و در نتیجه معادل اجاره بهای خانه به تولید ناخالص داخلی اضافه میشود.
در تولید ناخالص داخلی تنها ارزش کالاهایی محاسبه میشود که در یک دورهٔ زمانی خاص تولید شده باشند؛ که این دوره زمانی عموماً یک سال یا یک فصل است. به عبارت دیگر در محاسبه تولید ناخالص داخلی دورهٔ فعلی، بههیچوجه تولیدات دورههای پیشین وارد نمیشوند.برای مثال میتوان به خرید و فروش کالاهای دست دوم و همچنین خرید فروش اوراق بها دار در بازارهای مالی اشاره کرد که در آنها تنها مالکیت انتقال مییابد و کالا یا خدمتی تولید نمیشود و بنابراین در محاسبه تولید ناخالص داخلی وارد نمیشوند. البته مبلغی که طی این مبادلات به بنگاههای معاملاتی پرداخت میشود در تولید ناخالص داخلی میآید چراکه این بنگاهها با خدمات خود برای مشتریان خلق ارزش کردهاند
تولید ناخالص داخلی ارزش تولیدات را در داخل مرزهای جغرافیایی خاص اندازهگیری میکند. برای مثال تولیدات یک شهروند ایرانی که در آلمان به شکل موقت مشغول به کار است، تأثیری در تولید ناخالص داخلی ایران ندارد؛ اما در تولید ناخالص داخلی آلمان محاسبه میشود